Thursday, January 20, 2011

این هم از زمستان



این هم از زمستان که این قدر منتظرش بودی . . .

قلبم را در دستانت بگیر ،

چرا که این گرما ،

هیچ وقت سهمیه بندی نخواهد شد !!!

قول می دهم !

***

همیشه به انتهای گریه که می رسم ،

صدای ساده ی فروغ از نهایت شب را می شنوم !

صدای غروب غزال ها را ،

صدای بوق بوق ِ نبودن تو را در تلفن . . .

آرام تر که شدم ،

شعری از دفاتر دریا می خوانم . . .

و به انعکاس صدایم در آیینه ی اتاق

خیره می شوم !

در برودت این همه حیرت ،

کجا مانده ای آخر ؟!

No comments:

Post a Comment