وقتی که تو نیستی
دنیا
چیزی کم دارد،
مثل کم داشتن یک وزیدن،یک واژه،یک ماه.
من فکر می کنم در غیابِ تو
... همه ی خانه های جهان خالی ست،
همه ی پنجره ها بسته است،
اصلاً کسی حوصله ی آمدن به ایوانِ عصرِ جمعه را ندارد.
واقعاً
وقتی که تو نیستی
آفتاب هم حوصله ندارد راه بیفتد
بیاید بالای کوه.
اما دیوارها
تا دلت بخواهد بلندند
سرِ پا ایستاده اند
کاری به بود و نبودِ نور ندارند،
سایه ندارند.
باران هم گاهی می بارد
بی ابر،
آدمی تعجب می کند!
اما خیلی زود یادش می رود،
برای چه،چرا،به کدام دلیل
تعجب کرده است.
چه کسي گفته است مرد گريه نميکند ، گاهي وقتا فقط بايد مرد باشي....تا گريه کني
ReplyDeleteکاش با گریه همه چی حل می شد ، ول کن بابا گریه کیلو چند؟!
ReplyDelete